: میوه های جنگلی مانند حب النبه و ثمر بلوط و گلابی جنگلی بخورند (مردم کرداک). (ایران باستان ج 2 ص 1544). و این کلمه حب النبه به تقدیم باء بر نون باشد و در کتابت غلط شده است
: میوه های جنگلی مانند حب النبه و ثمر بلوط و گلابی جنگلی بخورند (مردم کرداک). (ایران باستان ج 2 ص 1544). و این کلمه حب النبه به تقدیم باء بر نون باشد و در کتابت غلط شده است
قرطم هندی. (مفاتیح خوارزمی). حب الغوله. تخم نیلوفر. کاکیان هندی. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). عجب. صاحب تحفه گوید: حب النیل به فارسی تخم نیلوفر گویند و او دانۀ گیاهی است شبیه به لبلاب و بر مجاور خود می پیچد گلش کبود و به شکل گل لبلاب و از آفتاب بهم می آید و در غلاف هر گلی سه دانۀ مثلث میباشد، در سیّم گرم و خشک مسهل اقسام کرم و با تربد مسهل بلغم غلیظ و با سقمونیا مسهل صفرا و اخلاط غلیظه و با هلیله مسهل سودا و مفتح سدۀ جگر و سپرز و جهت برص و بهق و تنقیۀ بدن و درد مفاصل و سایر امراض بارده نافع و قدر شربتش از یک دانگ تا نیم مثقال و یک درهم و زیادۀ او کشنده بمغص و لصوق ماساریقا و اسهال مفرط و مصلحش هلیله و سحق بلیغ و آلودن او به روغن بادام و بدلش بوزن او تخم حنظل و سدس آن حجر ارمنی است و مفرد او بعد از یک شبانروز عمل میکند و با محرک سریعالعمل است و قوتش تا سه سال باقی می ماند. و صاحب اختیارات گوید: حب النیل، قرطم هندی است و طبیعت وی گرم و خشک است در دویم و گویند در اول و گویند در سیم و گویند سرد است. نافع بود جهت برص و تنقیۀ بدن و مسهل خلطهای غلیظ بود و سودا و بلغم و کرمهای حب القرع و شربتی از آن دانگ و نیم تا نیم درم بود با ادویۀ دیگر، و عرق النسا و نقرس را نافع بود و آنچه از درد اخلاط که در مفاصل جمع شده باشد مجموع براند و امعا را بشوید و قوت معده دهدو سده و ورم سپرز و جگر بگشاید. مسهل مرهالسودا بودو وی کرب و غثیان آرد و اولی آن بود که به روغن بادام چرب کنند و هلیله با وی خلط کنند و بدل وی در اسهال و دفع سوداء نیم وزن آن تخم حنظل و دانگی و وزن آن حجر ارمنی بود. و در بحرالجواهر آمده است: به پارسی تخم نیلوفر. گرم و خشک است در دوم و گویند در سیوم، اخراج سودا و بلغم کند و کرم معده و حب القرع را بیرون آرد و بهق را نفع دهد و شربتی از او یک مثقال تادو مثقال است. و در تذکرۀ داود ضریر انطاکی آمده است: حب النیل، هو القرطم الهندی و هو نبت هندی یکون فیه هذا الحب. کل ثلاثه او اربعه فی ظرف الی العرض، و اجود هذا الحب الرزین الحدیث المثلث الشکل و قوته تبقی الی ثلاث سنین و هو حارّ یابس فی الثانیه و بارد و رطب فی الاولی. اذا مزج بالتربد لم یبق للبلغم اثراً و یستاصل المفاصل و النسا و مادهالبهق و البرص و النقرس ویفتح السدد ولکنه یغشی و یکرب خصوصاً فی الشبان و ربما قیاء حتی الدم و یصلحه دهن اللوز و الاهلیلج و احکام السحق و شربته علی ما قالوه الی درهم. لکن رأیت من شرب منه ثمانیه عشر درهما و لم یسهل کثیراً. و عندی ان ّ فعله بحسب السدد و صلابه الابدان و ان ّ کربه تابعلحرارهالمعده. یکثر اذا کثر و بالعکس. و بدله فی افراطالسوداء ثلثه حجر ارمنی و فی البلغم نصفه شحم حنظل. لا أن ّ کلا منهما بدله مطلقا کما توهموه، فافهمه
قرطم هندی. (مفاتیح خوارزمی). حب الغوله. تخم نیلوفر. کاکیان هندی. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). عجب. صاحب تحفه گوید: حب النیل به فارسی تخم نیلوفر گویند و او دانۀ گیاهی است شبیه به لبلاب و بر مجاور خود می پیچد گلش کبود و به شکل گل لبلاب و از آفتاب بهم می آید و در غلاف هر گلی سه دانۀ مثلث میباشد، در سیّم گرم و خشک مسهل اقسام کرم و با تربد مسهل بلغم غلیظ و با سقمونیا مسهل صفرا و اخلاط غلیظه و با هلیله مسهل سودا و مفتح سدۀ جگر و سپرز و جهت برص و بهق و تنقیۀ بدن و درد مفاصل و سایر امراض بارده نافع و قدر شربتش از یک دانگ تا نیم مثقال و یک درهم و زیادۀ او کشنده بمغص و لصوق ماساریقا و اسهال مفرط و مصلحش هلیله و سحق بلیغ و آلودن او به روغن بادام و بدلش بوزن او تخم حنظل و سدس آن حجر ارمنی است و مفرد او بعد از یک شبانروز عمل میکند و با محرک سریعالعمل است و قوتش تا سه سال باقی می ماند. و صاحب اختیارات گوید: حب النیل، قرطم هندی است و طبیعت وی گرم و خشک است در دویم و گویند در اول و گویند در سیم و گویند سرد است. نافع بود جهت برص و تنقیۀ بدن و مسهل خلطهای غلیظ بود و سودا و بلغم و کرمهای حب القرع و شربتی از آن دانگ و نیم تا نیم درم بود با ادویۀ دیگر، و عرق النسا و نقرس را نافع بود و آنچه از درد اخلاط که در مفاصل جمع شده باشد مجموع براند و امعا را بشوید و قوت معده دهدو سده و ورم سپرز و جگر بگشاید. مسهل مرهالسودا بودو وی کرب و غثیان آرد و اولی آن بود که به روغن بادام چرب کنند و هلیله با وی خلط کنند و بدل وی در اسهال و دفع سوداء نیم وزن آن تخم حنظل و دانگی و وزن آن حجر ارمنی بود. و در بحرالجواهر آمده است: به پارسی تخم نیلوفر. گرم و خشک است در دوم و گویند در سیوم، اخراج سودا و بلغم کند و کرم معده و حب القرع را بیرون آرد و بهق را نفع دهد و شربتی از او یک مثقال تادو مثقال است. و در تذکرۀ داود ضریر انطاکی آمده است: حب النیل، هو القرطم الهندی و هو نبت هندی یکون فیه هذا الحب. کل ثلاثه او اربعه فی ظرف الی العرض، و اجود هذا الحب الرزین الحدیث المثلث الشکل و قوته تبقی الی ثلاث سنین و هو حارّ یابس فی الثانیه و بارد و رطب فی الاولی. اذا مزج بالتربد لم یبق للبلغم اثراً و یستاصل المفاصل و النسا و مادهالبهق و البرص و النقرس ویفتح السدد ولکنه یغشی و یکرب خصوصاً فی الشبان و ربما قیاء حتی الدم و یصلحه دهن اللوز و الاهلیلج و احکام السحق و شربته علی ما قالوه الی درهم. لکن رأیت من شرب منه ثمانیه عشر درهما و لم یسهل کثیراً. و عندی ان ّ فعله بحسب السدد و صلابه الابدان و ان ّ کربه تابعلحرارهالمعده. یکثر اذا کثر و بالعکس. و بدله فی افراطالسوداء ثلثه حجر ارمنی و فی البلغم نصفه شحم حنظل. لا أن ّ کلا منهما بدله مطلقا کما توهموه، فافهمه
داود ضریر گوید: و هو الموسوم بحب الصبر و هو من تراکیب رئیس الفضلاء قدوهالحکماء الحسین بن عبدالله بن سینا قدس اﷲ نفسه و روّح رمسه، یحفظ الحصه و ینقی الأخلاطالثلاثه من الرأس و البدن و یفتح السدد و یذهب عسر النفس و الأبخره و اوجاع الظهر و الجنب و الرجلین و یحد البصر و یهضم الطعام و یدر و بالجمله فملازمته تغنی عن الأدویه و حد الاستعمال منه لمرید الاسهال درهمان. و صنعته: صبر عشرون درهماً، کابلی عشره، ورداحمر خمسه، سقمونیا، زعفران، مصطکی، کتیراء بیضاء من کل ّ ثلاثه، عنبر، ذهب من کل اربع قراریط مرجان، یاقوت احمر، لؤلؤ من کل ّ ثلاث قراریط. و لقد زدته للبلغمیین و اصحاب الریاح عود هندی، سنبل الطیب، اسارون، من کل اربعه دراهم. و فی المفاصل و النسا و نحوهما، غاریقون، اشق، تربد، انزروت، عاقرقرحا، سورنجان، من کل ثلاثه. و للصفراویین مع الأصل الأصیل فقط اهلیلج اصفر، بنفسج، من کل خمسه و ان کان هناک بخار، فمرزنجوش، کزبره کذلک. او ضعف فی الکبد فطباشیر کالکزبره بدل المرزنجوش. او سوداء، فمع الأصل فقط لازورد او حجر ارمنی نصف درهم، یسحق الجمیع و یعجن بماءالورد و ماء الخلاف و الکرفس و الرازیانج و یحبب و تبقی قوته الی سنتین - انتهی. نزول الماء را دفع کند و درد سر و چشم را نفع دهد. صفت آن صبر سقوطری بیست مثقال، پوست هلیلۀ زرد ده مثقال، مصطکی و کتیره و سقمونیا و زعفران از هر یک سه مثقال، گل سرخ پنج مثقال همه را کوفته وبیخته به آب خالص بسرشند و حب ها ساخته از دو درم تاسه درم رغبت نمایند. رجوع به حب الذهب در تحفۀ حکیم مؤمن باب دوم از قسم دوم و حب القصیر همانجا شود
داود ضریر گوید: و هو الموسوم بحب الصبر و هو من تراکیب رئیس الفضلاء قدوهالحکماء الحسین بن عبدالله بن سینا قدس اﷲ نفسه و روّح رمسه، یحفظ الحصه و ینقی الأخلاطالثلاثه من الرأس و البدن و یفتح السدد و یذهب عسر النفس و الأبخره و اوجاع الظهر و الجنب و الرجلین و یحد البصر و یهضم الطعام و یدر و بالجمله فملازمته تغنی عن الأدویه و حد الاستعمال منه لمرید الاسهال درهمان. و صنعته: صبر عشرون درهماً، کابلی عشره، ورداحمر خمسه، سقمونیا، زعفران، مصطکی، کتیراء بیضاء من کل ّ ثلاثه، عنبر، ذهب من کل اربع قراریط مرجان، یاقوت احمر، لؤلؤ من کل ّ ثلاث قراریط. و لقد زدته للبلغمیین و اصحاب الریاح عود هندی، سنبل الطیب، اسارون، من کل اربعه دراهم. و فی المفاصل و النسا و نحوهما، غاریقون، اشق، تربد، انزروت، عاقرقرحا، سورنجان، من کل ثلاثه. و للصفراویین مع الأصل الأصیل فقط اهلیلج اصفر، بنفسج، من کل خمسه و ان کان هناک بخار، فمرزنجوش، کزبره کذلک. او ضعف فی الکبد فطباشیر کالکزبره بدل المرزنجوش. او سوداء، فمع الأصل فقط لازورد او حجر ارمنی نصف درهم، یسحق الجمیع و یعجن بماءالورد و ماء الخلاف و الکرفس و الرازیانج و یحبب و تبقی قوته الی سنتین - انتهی. نزول الماء را دفع کند و درد سر و چشم را نفع دهد. صفت آن صبر سقوطری بیست مثقال، پوست هلیلۀ زرد ده مثقال، مصطکی و کتیره و سقمونیا و زعفران از هر یک سه مثقال، گل سرخ پنج مثقال همه را کوفته وبیخته به آب خالص بسرشند و حب ها ساخته از دو درم تاسه درم رغبت نمایند. رجوع به حب الذهب در تحفۀ حکیم مؤمن باب دوم از قسم دوم و حب القصیر همانجا شود
ضریر انطاکی گوید: نسبت آن به افلاطون کنند و آن قوی الفعل باشد و هر بیماری سرد را مانند فالج و لغوه و بادها و نقرس و قولنج و امراض معده و نسا و مفاصل سودمند بود و قوت آن تا سه سال برجای ماند و شربت آن تا دو درهم است. و رازی گوید: مضر کبد است و مصلح آن آب زبیب باشد. و به اعتقاد اسحاق، مفتح بواسیر بود و این قول درست تر از قول پیشین است لکن مصلح آن را نیاورده است و به عقیدۀ من بی شبهه، اصلاح آن با کتیرا و آب عناب است و صنعت آن بدین گونه است: صبر پانزده درهم، ماهیزهره، هلیلۀ زرد، تخم حرمل، صمغ سذآب (و اگر یافته نشود دو برابر آن اشق) ، جاوشیر، مقل ازرق، سکبینج، تخم حنظل، جند بیدستر، انزروت. از هر یک ده درهم و در نسخه ای تربد، عود سوس (؟) از هر یک هفت درهم و در صورت عدم افراط بلغم، صواب ترک این دو باشد. وهمچنین است افتیمون اگر سودائی در کار نبود. و گاه حلتیت و حب الغار آمیزند و آن وقتی است که تب در بیمار باشد یا آنکه مرض پس از نوشیدن زهری یا گزیدگی جانوری پدید آمده بود، همه را نرم بسایند و با نفط سپیدبسرشند. و گاه باشد که صمغها را با آبی گرم حل کنند. و در قرابادین رومی خواندم که: داروها را با عسل خمیر کنند، لکن این خطاست و پرهیز از آن واجب است چه پیه گرده را آب کند. گاه بر داروهای مزبور شیطرج و قاقله و بوزیدان و ایارج مزید کنند از هر یک پنج درهم و سود آن در این حال برای اوجاع باردۀ خاصۀ نقرس بیشتر گردد. صاحب تحفه گوید: منسوب به جالینوس و او قوی الفعل است و نافع جهت هر مرض بارد مثل فالج و بادها و نقرس و قولنج و امراض معده و عرق النساء و مفاصل و قوتش تا دو سال باقی است و شربتش تا دو درم، و رازی نقل کرده: که مضر جگر است، و مصلح او زیت. و اسحاق نقل کرده که تفتیح بواسیر کند. و مؤلف تذکره بر این است که این اصلح است از اول، و مصلح آن کتیرا و ماءالعناب است. (تحفۀ حکیم مؤمن باب 2 از قسم 2)
ضریر انطاکی گوید: نسبت آن به افلاطون کنند و آن قوی الفعل باشد و هر بیماری سرد را مانند فالج و لغوه و بادها و نقرس و قولنج و امراض معده و نسا و مفاصل سودمند بود و قوت آن تا سه سال برجای ماند و شربت آن تا دو درهم است. و رازی گوید: مضر کبد است و مصلح آن آب زبیب باشد. و به اعتقاد اسحاق، مفتح بواسیر بود و این قول درست تر از قول پیشین است لکن مصلح آن را نیاورده است و به عقیدۀ من بی شبهه، اصلاح آن با کتیرا و آب عناب است و صنعت آن بدین گونه است: صبر پانزده درهم، ماهیزهره، هلیلۀ زرد، تخم حرمل، صمغ سذآب (و اگر یافته نشود دو برابر آن اشق) ، جاوشیر، مقل ازرق، سکبینج، تخم حنظل، جند بیدستر، انزروت. از هر یک ده درهم و در نسخه ای تربد، عود سوس (؟) از هر یک هفت درهم و در صورت عدم افراط بلغم، صواب ترک این دو باشد. وهمچنین است افتیمون اگر سودائی در کار نبود. و گاه حلتیت و حب الغار آمیزند و آن وقتی است که تب در بیمار باشد یا آنکه مرض پس از نوشیدن زهری یا گزیدگی جانوری پدید آمده بود، همه را نرم بسایند و با نفط سپیدبسرشند. و گاه باشد که صمغها را با آبی گرم حل کنند. و در قرابادین رومی خواندم که: داروها را با عسل خمیر کنند، لکن این خطاست و پرهیز از آن واجب است چه پیه گرده را آب کند. گاه بر داروهای مزبور شیطرج و قاقله و بوزیدان و ایارج مزید کنند از هر یک پنج درهم و سود آن در این حال برای اوجاع باردۀ خاصۀ نقرس بیشتر گردد. صاحب تحفه گوید: منسوب به جالینوس و او قوی الفعل است و نافع جهت هر مرض بارد مثل فالج و بادها و نقرس و قولنج و امراض معده و عرق النساء و مفاصل و قوتش تا دو سال باقی است و شربتش تا دو درم، و رازی نقل کرده: که مضر جگر است، و مصلح او زیت. و اسحاق نقل کرده که تفتیح بواسیر کند. و مؤلف تذکره بر این است که این اصلح است از اول، و مصلح آن کتیرا و ماءالعناب است. (تحفۀ حکیم مؤمن باب 2 از قسم 2)
حبی است از ساخته های حکیم مومن که آنرا برای خوشبویی دهان شاه وقت ساخته است و ترکیبش عبارتست از مخاوط پنیرمایه شتر و عنبر اشهب و مشک و خصیه الثعلب خولنجان و مصطکی و قرنفل. حب هایی باندازه مغز فندق ازین مجموعه می ساختند و روزی یک عدد خورده میشده است و درتعاقب آن شراب یا شیر یا آب نخود خیسانده شده و یا آب تره تیزک می نوشیدند حب عنبر
حبی است از ساخته های حکیم مومن که آنرا برای خوشبویی دهان شاه وقت ساخته است و ترکیبش عبارتست از مخاوط پنیرمایه شتر و عنبر اشهب و مشک و خصیه الثعلب خولنجان و مصطکی و قرنفل. حب هایی باندازه مغز فندق ازین مجموعه می ساختند و روزی یک عدد خورده میشده است و درتعاقب آن شراب یا شیر یا آب نخود خیسانده شده و یا آب تره تیزک می نوشیدند حب عنبر
حبی بود که در تداوی قدیم در ناراحتیهای دستگاه گوارش استعمال میشده و از ساخته های شیخ الرئیس ابو علی سینا است. در ترکییب این حب ماده اصلی صمغ گیاه صبربود که فعلا بنام صبرزرد مشهور است وبا گل سرخ و هلیله کابلی و کتیرا و زعفران و سقمونیا و مقداری گرد (پودر) احجار و املاح معدنی مخلوط میشده است
حبی بود که در تداوی قدیم در ناراحتیهای دستگاه گوارش استعمال میشده و از ساخته های شیخ الرئیس ابو علی سینا است. در ترکییب این حب ماده اصلی صمغ گیاه صبربود که فعلا بنام صبرزرد مشهور است وبا گل سرخ و هلیله کابلی و کتیرا و زعفران و سقمونیا و مقداری گرد (پودر) احجار و املاح معدنی مخلوط میشده است
حبی است که ساختنش را به افلاطون نسبت دهند و از ترکیب حرمل و هلیله زرد و اشق گاوشیر و تخم حنظل و جندبیدستر و انزروت و مقل ارزق ساخته میشده ودر طب قدیم درتداوی نقرس و قولنج معدی و درد مفاصل و ناراحتیهای اعصاب بکار می رفته است
حبی است که ساختنش را به افلاطون نسبت دهند و از ترکیب حرمل و هلیله زرد و اشق گاوشیر و تخم حنظل و جندبیدستر و انزروت و مقل ارزق ساخته میشده ودر طب قدیم درتداوی نقرس و قولنج معدی و درد مفاصل و ناراحتیهای اعصاب بکار می رفته است